loading...
voice
voice بازدید : 238 دوشنبه 26 دی 1390 نظرات (0)

ماه صفر سال 314 هجرى قمرى 
هجوم سربازان روم شرقى به سرحدات مسلمين واشغال شهر ملطيه
دمستك ، امپراتور روم شرقى ، هميشه در اين انديشه بود كه از ضعف و پراكندگى مسلمانان سود جسته و مناطق از دست داده خويش را دوباره تصرف كند.
در آن ايام كه قرمطى ها (شيعيان اسماعيل مذهب ) با جنبش و شورش هاى خود، حكومت مقتدرباللّه (هيجدهمين خليفه عباسى ) را با مشكل جدى روبرو كرده و هر روز براى وى دردسر تازه اى پديد مى آوردند و سپاهيان خليفه را به خود مشغول كرده بودند، فرصتى براى امپراتور روم شرقى به وجود آمد تا آرزوهاى خويش را جامه عمل پوشاند.
دمستك در سال 314 قمرى به اهالى مناطق ساحلى درياى مديترانه كه در تصرف مسلمانان بود، نامه اى نوشت و از آنان درخواست باج و خراج نمود. مسلمانان و ساحل نشينان مديترانه از پرداخت باج به امپراتور روم شرقى امتناع ورزيدند.
امپراتور به سرحدات مسلمانان هجوم آورد. وى در صفر سال 314 قمرى وارد شهر   ملطيه   گرديد و شانزده روز در آن اقامت گزيد. در اين مدت ، عده زيادى را به قتل آورد و تعدادى را اسير گردانيد و شهر را به آتش كشيد.
تعدادى از اهالى اين شهر كه موفق به فرار شدند، از چنگ او گريخته و در جمادى الا خر همين سال به بغداد رفتند و از خليفه وقت ، يارى خواستند.

ماه صفر سال 314 هجرى قمرى 
هجوم سربازان روم شرقى به سرحدات مسلمين واشغال شهر ملطيه
دمستك ، امپراتور روم شرقى ، هميشه در اين انديشه بود كه از ضعف و پراكندگى مسلمانان سود جسته و مناطق از دست داده خويش را دوباره تصرف كند.
در آن ايام كه قرمطى ها (شيعيان اسماعيل مذهب ) با جنبش و شورش هاى خود، حكومت مقتدرباللّه (هيجدهمين خليفه عباسى ) را با مشكل جدى روبرو كرده و هر روز براى وى دردسر تازه اى پديد مى آوردند و سپاهيان خليفه را به خود مشغول كرده بودند، فرصتى براى امپراتور روم شرقى به وجود آمد تا آرزوهاى خويش را جامه عمل پوشاند.
دمستك در سال 314 قمرى به اهالى مناطق ساحلى درياى مديترانه كه در تصرف مسلمانان بود، نامه اى نوشت و از آنان درخواست باج و خراج نمود. مسلمانان و ساحل نشينان مديترانه از پرداخت باج به امپراتور روم شرقى امتناع ورزيدند.
امپراتور به سرحدات مسلمانان هجوم آورد. وى در صفر سال 314 قمرى وارد شهر   ملطيه   گرديد و شانزده روز در آن اقامت گزيد. در اين مدت ، عده زيادى را به قتل آورد و تعدادى را اسير گردانيد و شهر را به آتش كشيد.
تعدادى از اهالى اين شهر كه موفق به فرار شدند، از چنگ او گريخته و در جمادى الا خر همين سال به بغداد رفتند و از خليفه وقت ، يارى خواستند.
سپاهيان روم در سال 315 قمرى نيز شهر   شميساط   را اشغال كرده و آن را به طور كامل غارت نمودند. آنان در اين شهر، خيمه شاهى امپراتورى برقرار كرده و صداى ناقوس مسيحيان را در مسجد جامع شميساط به صدا درآوردند.
مقتدرعباسى كه از درون و برون كشور، مورد تهاجم دشمنان قرار گرفته بود، ناچار گرديد در دو جبهه با دشمنانش به نبرد پردازد. در جبهه داخلى با فتنه قرمطيان و در سرحدات با تهاجم و لشكركشى هاى امپراتور روم شرقى .
وى ، مؤ نس خادم را كه از اميران نظامى و سرداران رزمى خليفه بود، به نبرد با امپراتورى روم ماءمور كرد.
مؤ نس ، چندان شتابى به تجهيز سپاه نمى داد و همين اءمر موجب نگرانى خليفه نسبت به وى گرديد و وى را به شدت مورد اعتراض قرار داد.
اما هنگامى كه مؤ نس با خليفه روبرو گرديد و با او گفت وگو كرد، اختلافاتشان حل شد و مؤ نس با بدرقه رسمى درباريان و وزيران خلافت ، عازم سرحدات گرديد. اما پيش از رسيدن مؤ نس به جبهه هاى جنگ ، خبر آوردند كه مسلمانان سرحدات بر روميان شوريدند و تعداد زيادى از آنان را كشتند و مناطق اشغالى خويش را از دست آنان آزاد كردند.
مؤ نس نيز كه از ربيع الا خر سال 315 قمرى از بغداد خارج شده بود، به نبرد روميان رفت و آنان را به عقب نشينى وادار كرد و از آنان ، اسير زيادى گرفت .

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 33
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 36
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 38
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 44
  • بازدید ماه : 42
  • بازدید سال : 101
  • بازدید کلی : 14,974