قتل رزم آرا و ملی شدن صنعت نفت:
مقاصد حکومت رزم آرا که برای سرکوبی نهضت ملی ایران و توافق با شرکت انگلیسی قدرت یافته بود و به ملی شدن نفت علاقه نداشت با مبارزات مردم عقیم ماند . گفته شده رزم آرا تصمیم داشت مخالفینی چون آیت الله کاشانی را نابود کند ولی قبل از اینکه بتواند به هدف خود برسد در 16 اسفند 1329 به قتل رسید . رزم آرا به وسیله گلوله خلیل طهماسبی که از یاران نزدیک نواب صفوی بود، در صحن مسجد امام به قتل رسید. و به این ترتیب نیروی استعمار سلاح خود را از دست داد و راه برای ملی شدن صنعت نفت باز شد . آیت الله کاشانی در یک مصاحبه مطبوعاتی صریحاً گفت:"قاتل رزم آرا باید آزاد شود زیرا این اقدام او در راه خدمت به ملت ایران و برادران مسلمانش انجام شده و در حقیقت حکم اعدام رزم آرا، را ملت صادر کرده است."
قتل رزم آرا زنگ خطری شد برای نمایندگان وابسته به انگلیس در مجلس شانزدهم که مانع ملی شدن صنعت نفت بودند. چند روزی بعد از قتل رزم آرا سیطره کامل موقعیت سیاسی با آیت الله کاشانی بود. سر انجام با پشتوانه مردمی و کوشش نمایندگان اقلیت مجلس شانزدهم اصل ملی شدن صنعت نفت در 24 اسفند 1329 به مجلس شورای ملی ارائه شد و در 29 اسفند در مجلس سنا به تصویب رسید و بدین ترتیب یکی از خواسته های اساسی ملت ایران برآورده شد. ملی شدن نفت در ایران حادثه بزرگی در دنیای آن روز محسوب می شد زیرا ملت ایران توانسته بود اراده خود را بر امپراطوری بزرگ انگلیس تحمیل کند . از آن روز به بعد روز 29 اسفند به نام روز ملی شدن صنعت نفت نامگذاری شد و رهبران مذهبی و ملی تا پیش از کودتای 28 مرداد 1332 در آن روز با فرستادن پیام هایی، یاد آن پیروزی بزرگ را گرامی می داشتند.
پس از اینکه ملی شدن صنعت نفت به تصویب رسید قانون دیگری به منظور اجرای آن که شامل 9 ماده بود به تصویب رسید که بر طبق این قانون باید از شرکت نفت انگلیس و تشکیلات آن که در تمام موسسات نفت حاکم بودند خلع ید شود.
قتل رزم آرا و ملی شدن صنعت نفت:
مقاصد حکومت رزم آرا که برای سرکوبی نهضت ملی ایران و توافق با شرکت انگلیسی قدرت یافته بود و به ملی شدن نفت علاقه نداشت با مبارزات مردم عقیم ماند . گفته شده رزم آرا تصمیم داشت مخالفینی چون آیت الله کاشانی را نابود کند ولی قبل از اینکه بتواند به هدف خود برسد در 16 اسفند 1329 به قتل رسید . رزم آرا به وسیله گلوله خلیل طهماسبی که از یاران نزدیک نواب صفوی بود، در صحن مسجد امام به قتل رسید. و به این ترتیب نیروی استعمار سلاح خود را از دست داد و راه برای ملی شدن صنعت نفت باز شد . آیت الله کاشانی در یک مصاحبه مطبوعاتی صریحاً گفت:"قاتل رزم آرا باید آزاد شود زیرا این اقدام او در راه خدمت به ملت ایران و برادران مسلمانش انجام شده و در حقیقت حکم اعدام رزم آرا، را ملت صادر کرده است."
قتل رزم آرا زنگ خطری شد برای نمایندگان وابسته به انگلیس در مجلس شانزدهم که مانع ملی شدن صنعت نفت بودند. چند روزی بعد از قتل رزم آرا سیطره کامل موقعیت سیاسی با آیت الله کاشانی بود. سر انجام با پشتوانه مردمی و کوشش نمایندگان اقلیت مجلس شانزدهم اصل ملی شدن صنعت نفت در 24 اسفند 1329 به مجلس شورای ملی ارائه شد و در 29 اسفند در مجلس سنا به تصویب رسید و بدین ترتیب یکی از خواسته های اساسی ملت ایران برآورده شد. ملی شدن نفت در ایران حادثه بزرگی در دنیای آن روز محسوب می شد زیرا ملت ایران توانسته بود اراده خود را بر امپراطوری بزرگ انگلیس تحمیل کند . از آن روز به بعد روز 29 اسفند به نام روز ملی شدن صنعت نفت نامگذاری شد و رهبران مذهبی و ملی تا پیش از کودتای 28 مرداد 1332 در آن روز با فرستادن پیام هایی، یاد آن پیروزی بزرگ را گرامی می داشتند.
پس از اینکه ملی شدن صنعت نفت به تصویب رسید قانون دیگری به منظور اجرای آن که شامل 9 ماده بود به تصویب رسید که بر طبق این قانون باید از شرکت نفت انگلیس و تشکیلات آن که در تمام موسسات نفت حاکم بودند خلع ید شود.
نقش آیت الله کاشانی بعد از تصویت ملی شدن نفت :
بررسی واقعیات تاریخی به خوبی بیانگر این موضوع است که آیت الله کاشانی نقش بسیار مهمی در تثبیت ملی شدن صنعت نفت و کمک به دولت در این زمینه داشته اند، اهم این اقدامات عبارتند از:
تصویب اهل ملی شدن صنعت نفت اولین گام بود و اجرای آن و مواجهه با تهدیدات و فشارهای خارجی به پشتوانه جدی آیت الله کاشانی _که نقش به سزایی در بسیج مردم و فراهم آوردن زمینه های ملی شدن صنعت نفت داشت_ و حمایت ایشان از دولت مصدق که تازه به نخست وزیری رسیده بود، شدیدا نیازمند بود.
از سوی دیگر دولت انگلیس که حاضر نبود به غارتگری خود خاتمه دهد، از تاریخ دهم، اردیبهشت از پرداخت حق الامتیاز خودداری کرد. در مقابل این کارشکنی ها به منظور تقویت دولت در برابر انگلیس به دعوت آیت الله کاشانی، تظاهراتی در میدان بهارستان و با پیام آیت الله کاشانی برگزار شد. با این تظاهرات پرشور امکان اخراج انگلیس ها از شرکت نفت فراهم شد. بدین ترتیب زمینه های اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت عملی گردید.
بعد از این اقدامات، دولت انگلیس ایران را به دخالت نظامی تهدید کرد و چند کشتی جنگی به سواحل ایران اعزام کرد. در دادگاه بین المللی لاهه علیه ایران شکایت و خرید نفت ایران را تحریم نمود. و بدین وسیله نهضت ملی شدن نفت ایران را با مخاطره جدی مواجه ساخت.
آیت الله کاشانی در مقابل تهدید نظامی انگلستان سخن از اعلام جهاد به میان آورد. انعکاس این تهدید در جهان به گونه ای بود که روزنامه فرانسوی «لوموند» در این باره نوشت:
«آیت الله کاشانی پیشوای سیاسی و مذهبی ایران، دنیای غرب را به جنگ مقدس بر سر نفت، تهدید می کند و قدرت او در به راه انداختن چنین جهاد مقدس به قدری زیاد است که حتی ممکن است میلیونها مسلمان شوروی را هم از پشت پرده آهنین، به میدان جهاد و جدال بکشاند». و رادیو باکو اعلام کرد که در صورت اعلام جهاد از سوی آیت الله کاشانی، هیچ نیرویی، نمی تواند سی میلیون مسلمان شوروی را از انجام وظیفه دینی خود باز دارد. سرانجام روز 29 خرداد 1330 ، برنامه خلع ید از شرکت نفت انگلیس آغاز شد و در مهرماه همین سال خاتمه یافت . در مواجهه با وضعیت بد اقتصادی و بحرانهای ناشی از تحریم نفت ایران و ... آیت الله کاشانی در اعلامیه های متعدد، مردم را به حفظ وحدت و تحمل مشکلات و ادامه نهضت دعوت می نمودند و در یکی از آنان می گوید:«... بنابراین بی انصافی است که کسی تصور کند گناه این بحران و بیکاری ، گردن دولت کنونی است، عمال بیگانه مخصوصا سعی می کنند ملت ایران را از فقر عمومی و بیکاری نگران و وضع را متشنج سازند و آن را نتیجه رکود نفت جنوب و غفلت دولت وانمود سازند، تحت فشار احساسات عمومی به پیشنهاد آنها تن در دهد. البته شما هموطنان عزیز توجه دارید که نابرده رنج، گنج میسر نمی شود و هیچ ملت و جامعه و فردی بدون تحمل رنج و محرومیت نتوانسته است به کسب عزت و سعادت نائل آید... و باید به این نکته متوجه باشند که آقای دکتر مصدق که تمام اوقات خود را با وجود کسالت مزاج برای تجدید عظمت و عزت ایران و سعادت ملت مصروف می دارند و سلامت و آسایش خود را در این خدمت ملی و اجتماعی به خطر انداخته اند، با تمام حسن تدبیر و لیاقت و حسن نیت بالاخره ممکن نیست که شخصا بتوانند بر کلیه امور به نحو مطلوب انجام پذیرد...».
راه اندازی میتینگ علیه مداخلات بیگانگان، ارسال پیام به کارگران و اهالی خوزستان و مشغول به کار شدن هیئت مدیره موقت نفت، پیام به اعتصاب کنندگان خوزستان و ... همه نمایانگر نقش مهم آیت الله کاشانی در تثبیت و تداوم این نهضت می باشد . عزم و اراده راسخ آن مرحوم در این موضوع تا آنجا بود که زمانی که مرحوم دکتر مصدق به انتشار اوراق قرضه ملی دست زد، آیت الله کاشانی طی اعلامیه مفصلی لزوم خرید آن اوراق و یاری دولت را این گونه فتوا داد:«خریداری اوراق قرضه ملی که از هر جهت معتبر و اسنادش مورد اطمینان است و به وسیله این حکومت ملی و مورد اعتماد خودتان به مصارف مقتضی و ضروری مقدمات کار نفت خواهد رسید، فرض ذمه احاد مسلمانان ایران است».
نقش آیت الله کاشانی در قیام سی ام تیر 1331:
به دنبال استعفای دکتر مصدق از نخست وزیری به خاطر اختلافی که با شاه در مورد گرفتن سمت وزارت جنگ، پیدا کرده بود _این استعفا بدون آگاه نمودن دکتر کاشانی و سایر همرزمان بود_ شاه و سایر مخالفان نهضت، تصمیم به قلع و قمع کامل نهضت گرفتند، از این رو قوام به نخست وزیری انتخاب، و دستگاه رادیو، با رجز خوانی ارعاب مردم را دنبال و تانکها و نیروهای نظامی در مراکز حساس شهر تهران مستقر شدند و تصمیم داشتند برای همیشه رهبر مذهبی نهضت یعنی آیت الله کاشانی را خاموش کنند، اما آیت الله کاشانی طی اعلامیه ای مردم را به جهاد و مبارزه دعوت کرد:«... بر عموم برادران مسلمان من لازم است که در این جهاد اکبر کمر همت محکم بر بسته و برای آخرین مرتبه به صاحبان سیاست استعماری ثابت کنند که تلاش آنها در به دست آوردن قدرت و سیطره گذشته محال است...» و به دنبال آن با خبرگزاری های داخلی و خارجی مصاحبه و سوگند یاد کرد که اگر قوام کنار نرود، اعلام جهاد خواهد نمود و شخصا کفن پوشیده مردم را همراهی خواهد کرد. مردم مسلمان در برخی از شهرها از جمله تهران برای جهاد کفن پوشان به خیابان ها ریختند و مأموران قوام هم بسیاری از آنان را به خاک و خون کشیدند، ولی نهضت همچنان رو به گسترش بود، و آیت الله کاشانی به حسین علاء _وزیر دربار_ گفت:«به اعلیحضرت بگویید که اگر بی درنگ دکتر مصدق بر سر کار بازنگردد شخصا به خیابان خواهد رفت و مبارزه مردم را مستقیما متوجه دربار خواهد کرد». شاه که خود را در خطر می دید، ناچار شد مصدق را دوباره به نخست وزیری انتخاب کند. این پیروزی با اعلام رأی دادگاه لاهه به نفع ایران همراه شد و شادمانی مردم را دوچندان کرد.
تلاش آیت الله کاشانی برای جلوگیری از شکست نهضت:
آیت الله کاشانی، علی رغم اینکه دکتر مصدق بعد از نخست وزیری مجدد خود، سعی نمود تا او و سایر نیروهای مذهبی را از صحنه خارج کرده و خانه نشین نماید، یک روز قبل از وقوع کودتای 28 مرداد 1332 با ارسال نامه ای به دکتر مصدق، به او خطر بروز کودتا را گوشزد کرده و پیشنهاد همکاری مجدد برای جلوگیری از کودتا را داد، و نهایت تلاش خود را برای جلوگیری از وقوع کودتا و شکست نهضت به کار برد، هر چند دکتر مصدق در پاسخ او نوشت:«این جانب مستحضر به پشتیبانی ملت هستم»
تحليلى بر نهضت ملى شدن نفت ايران (29اسفند 1329)
مرورى برحوادث پنجاه ساله قبلاز نهضت ملىشدننفت
يكى از صحنههاى مبارزات ملت ايران عليه استعمار خارجى واستبداد داخلى،نهضت ملى شدن نفت در سال 1329است. براىبررسى و تحليل عميقتر،اجمالى از حوادث نيم قرن قبلازاينواقعه در ارتباط با مساله نفت را بيان مىكنيم. ايران، در عهد شاهان نالايق قاجار، پس از دو مرحلهشكست در جنگهاى يازده ساله خود با روسيه تزارى و عقدقراردادهاى ننگين و اسارتآور گلستان و تركمنچاى با آن كشور،صحنه رقابت دولتهاى اروپايى بهويژه انگلستان براى گرفتنامتيازات مشابه از سلاطين نالايق قاجار گرديد. در اين ميان،عجيبترين قرارداد، قراردادى بود كه دولت ايران با «بارونژوليوس رويتر» منعقد كرد كه بهموجب آن، امتياز بهرهبردارى واستفاده از كليه جنگلها، نهرها، معادن ذغال سنگ، آهن، مس،سرب، نفت و غيره، بهمدت هفتاد سال به يك شركت خارجى واگذار مىشد و سهم ايران پس از بهرهبردارى 15% از منافعخالص بود. (يعنى سهم صاحب ثروت تقريبا 16 بود) اينقرارداد، به حدى عجيب و باورنكردنى بود كه حتى «لردكرزن» ازسياستمداران مشهور انگلستان و از پايهگذاران سياست استعمارى آن كشور، در باره اين قرارداد، چنين مىنويسد : «واگذارى كليه منابع صنعتى يك مملكت به دست خارجى ، حقيقتا عجيب و غريب بهنظر مىآيد و حرارت انگليس دوستى در تهران در هيچ تاريخى تابه اين درجه بالا نرفتهبود.»
در مقابل چنين قراردادى رجال، جاهل و متملق وابسته بهدربار، نامهاى به ناصرالدينشاه نوشته و اظهار داشتند كه درطول دوهزاروپانصد سال تاريخ ايران، چنين قدم بزرگى بهنفعملت ايران برداشته نشدهاست.! ولى با اعتراض و تظاهر مردمسرانجام، شاه مجبور شد صدراعظم، مشيرالدوله را كه نقشبسزايى در عقد اين قرارداد داشت عزل كند و عملا قرارداد«رويتر» بهحالت تعليق درآمد; البته استعمار انگلستان از پاىننشست و بهموجب قرارداد «دارسى» امتياز نفت را بهمدتشصتسال بهدست آورد.(1901 - 1961م)با مشاهده تزلزل،در اركان حكومتى سلسله قاجار و وضع آشفته ايران، انگلستانرضاخان را بهقدرت رسانيد و درصدد برآمد تا با ترويج فرهنگغربى، تحت عنوان تجدد و تمدن، اسلام را كه بزرگترين مانعاستبداد و استعمار بود از سر راه بردارد، تاديگر، مقاومتى دربرابر استعمارگرى آن كشور صورت نگيرد. جالب اينكه خودرضاخان درباره اينكه انگليسيها او را بر سركار آوردهاند وخواهان تمديد مدت اعتبار امتياز نفت جنوب هستند، درحضور هيات هشتنفرى مشاورين خصوصى خود، به اين دونكته اعتراف كردهاست. حاج ميرزا يحيى دولتآبادى، در كتابخاطراتش در اين باره چنين مىنويسد: «سردار سپه از روى روحيات نظامى، حرفها را صريح و به اصطلاح عوام، پوستكنده مىزند; چنان كه در يكى از جلسههاى مشاوره خصوصىكه در خانه دكتر محمدخان مصدق السلطنه منعقد بود و ازوطنپرستى، صحبتبه ميان آمد، او گفت: مثلا مرا انگليسيانسركار آوردند اما وقتى آمدم، به وطنم خدمت كردم...» و درجاى ديگر مىگويد: «انگليسيان چند مطلب از دولت ايرانمىخواهند، از جمله، تمديد مدت اعتبار امتياز نفت جنوب،معروف به امتياز دارسى ...»
رضاخان ماموريتخود را بهخوبى انجام داد; زيرا پس ازتحكيم پايههاى حكومتخود و مسلط شدن براوضاع، نقاب ازچهره عوامفريبانه خود برگرفت و با لغو قرارداد «دارسى» در سال1312 شمسى قرارداد ديگرى كه بهمراتب، بدتر از قرارداد اولبود با دستيارى تقىزاده و چندنفر ديگر، با دولت انگلستانمنعقد كرد. (قرارداد مشهور به قرارداد 1933) مطابق قرارداد«دارسى» پس از انقضاى مدت قرارداد، كليه تاسيسات شركتنفت كه ميليونها دلار قيمت داشتبه ايران تعلق مىگرفت، ولىرضا خان با انعقاد قرارداد جديد، مانع از اين امر گرديد، علاوهبراين، سى و دو سال، به مدت قرارداد، افزود. سرانجام، باعوض شدن اوضاع و شرايط در جنگ جهانى دوم، در شهريور1320 رضاشاه، بهدست ارباب خود سرنگون شد. در طولسالهاى حكومت رضاخان، قتلعامهايىچونكشتارفجيع مسجدگوهرشاد و جلوگيرى از ترويج و تعليم احكام دين، كشفحجاب بانوان و شهيدكردن مردان بزرگى، همچون مدرس و بازگذاشتن دست افرادى همچون كسروى در كوبيدن اسلام وروحانيت، همگى بههدف ريشهكن كردن دين از قلوب مردم ونابودى روحانيت صورت گرفت، ولى نفوذ دين در ميان مردممسلمان، بيش از آن بود كه انگلستان مىپنداشت. در نتيجه،علىرغم تصورانگلستان، پس از شهريور 1320 احساسات ضداستعمارى مردم مسلمان بهاوج خود رسيد. دراين شرايط جديد،مجلس دوره چهاردهم، به پيشنهاد دكتر مصدق طرحى را بهتصويب رسانيد كه بهموجب آن، دولتها از مذاكره درباره اعطاىامتيازنفتبه خارجيان منع شده ودرصورتتخلف،به سهتاهشتسال حبس وانفصال ازخدمات دولتى محكوم مىشدند. مطلبى كه جاى سؤال و تحقيق بيشتر دارد اين است كه درهمان زمان، يكى از نمايندگان مجلس، در جلسه 12 آذر 1323ماده واحدهاى را به مجلس پيشنهاد كرد و خواهان الغاء قرارداد1933 م. در ارتباط با امتياز نفت جنوب گرديد. براى اينكه اينطرح در مجلس مطرح شود، مىبايست پيشنهاد كننده، موافقتعدهاى از نمايندگان را جلب كند، اما وقتى كه طراح، طرح خودرا به دكتر مصدق ارائه داد، وى از امضاى آن خوددارى كرد. متن آن ماده واحده، پس از ذكر مقدمهاى چنين بود: «... مجلسشوراى ملى ايران، امتياز نفت جنوب را كه در دوره استبداد، بهشركت دارسى واگذار شدهبود و در موقع ديكتاتورى نيز آن راتمديد و تجديد نمودهاند بهموجب اين قانون الغاء مىنمايد.»
البته ممكن است گفته شود: گرچه تصويب طرح پيشنهادىدكتر مصدق در ممنوعيت دادن امتياز جديد، عملا تلاش دولتروسيه را در گرفتن امتياز نفتشمال (باسهم 50 - 50) بهعنوانرقيب دولت انگلستان، خنثى كرد ولى او هنوز شرايط داخلى وخارجى را براى الغاى امتياز نفت جنوب مناسب نمىديد.
سير تحولات قبل و بعد از ملى شدن نفت ايران
پس از افشاگريهاى دكتر مصدق و بعضى ديگر از نمايندگان، درمجلس چهاردهم، حمله به انگلستان، در داخل و خارج ازمجلس ادامه داشت و دولت انگليس نيز در صدد تجديد قراردادنفتبهمنظور تحكيم پايههاى قرارداد سال 1933 بود; زيرا بااعتراف تقى زاده (وزير دارايى زمان رضاخان هنگام انعقادقرارداد 1933 و يكى از امضاء كنندگان آن) در مجلس پانزدهم،مبنى براين كه در امضاى قرارداد مذكور، آلت دستى، بيش نبودهاست و نيز افشاى اين مطلب كه انعقاد و تصويب آن قرارداد، درشرايط خفقان و اختناق صورت گرفتهاست، عملا اين قرارداد درداخل و خارج از ايران، بىاعتبار شدهبود. در همين زمان، يعنىچند روز قبل از حادثه پانزدهم بهمن، آيتالله كاشانى، اعلاميهشديد اللحنى عليه شركت نفت انگليس صادر كرد و عدهاى ازنمايندگان طرح الغاء قرارداد را به مجلس تقديم نمودند، ولىدولت انگلستان كه در صدد تغيير اوضاع بهنفع خودبود، حادثه15بهمن1327 وتيراندازى (ساختگى ياواقعى) به شاه رابهوجود آورد. نقشه طورى طرحريزى شدهبود كه در هر صورت، (چهشاه كشته مىشد ويازنده مىماند) شرايط بهنفع انگلستانتغيير يابد. امابا ناكام ماندن ترور شاه، مزدورانش اين حادثهرامستمسك قرارداده وبه سركوبىآزادى خواهان پرداختند.
آيتالله كاشانى، رهبر روحانى مبارزات سياسى آن روز،شبانه با وضع اهانتآميزى بهوسيله سرتيپ متيندفترى، فرماندار نظامى تهران در منزلشان دستگير و به قلعه فلكالافلاك در خرمآباد و سپس به كرمانشاه منتقل و از آن جا بهلبنان تبعيد گرديد. در اين دوره، مجلس فرمايشى، مؤسسانتشكيل شد و با تغيير قانون اساسى، بعضى اختيارات، از جملهاختيار انحلال مجلس، بهشاه واگذار گرديد و بهمنظور قانونىكردن قرارداد 1933 طرح خائنانهاى موسوم به «قرارداد الحاقىگس - گلشائيان» در اواخر دوره پانزدهم، به مجلس بردهشد، ولىبا نطق طولانى حسين مكى و مقاومت معدودى از نمايندگان،به تصويب نرسيد و دوره پانزدهم مجلس، به پايان رسيد. مبارزات پيگير و شجاعانه ملت ادامه يافت و در اين زمان،عبدالحسين هژير، وزير دربار، بهدست رادمردى شجاع و مؤمناز فدائيان اسلام، بهنام سيدحسين امامى بهقتل رسيد.
در دوره شانزدهم مجلس، جبهه ملى كه بهتازگى اعلامموجوديت كردهبود توانست هشت نفر از نمايندگان خود، ازجمله، دكتر مصدق را به مجلس بفرستد. با انتخاب آيتاللهكاشانى از طرف مردم تهران و تلاش بعضى از علماى بزرگ،نظير مرحوم آيتالله العظمى بروجردى، ايشان در خرداد 1329با استقبال با شكوه و بىنظير مردم تهران (كه در ميان آنان دكترمصدق و نمايندگان جبهه ملى نيز بودند) بهوطن بازگشتند. دريكى از نخستين جلسات مجلس شانزدهم، پيام آيتالله كاشانى،مبنى براعتراض به تبعيد غيرقانونى خود و علل آن و بىاعتبارىمصوبات مجلس ساختگى مؤسسان (مجلس سناى سابق) وقرارداد تحميلى نفت، بهوسيله دكتر مصدق قرائتشد. درقسمتى از اين پيام آمدهاست: «... نفت ايران متعلق به ملت ايراناست و بهر ترتيبى كه بخواهد نسبتبه آن رفتار مىكند و قراردادقانونى كه با اكراه و اجبار تحميل شود، هيچ نوع ارزش قضايىندارد و نمىتواند ملت ايران را از حقوق مسلمه خود محرومكند.» با عنوان شدن ملى كردن صنعت نفت در سراسر كشور،آيتالله كاشانى طى اعلاميه مفصلى، كوشش در اين راه راتكليف دينى و وطنى ملت مسلمان اعلام كردند. پس از آن،علما ومجتهدين بزرگى،نظيرآيتالله سيدمحمدتقى خونسارى،بهاءالدين محلاتى، عباسعلى شاهرودى، سيد محمود روحانىقمى و كلباسى با صدور اعلاميههايى و نيز در پاسخ بهاستفتائات مردم، برلزوم ملى كردن صنعت نفت و حمايت ازآيتالله كاشانى تاكيد كردند. از اين رو، انگيزه اصلى مردم درحمايت از اين نهضت، معتقدات مذهبى آنان بود. اما در صحنهسياسى، پس از بركنارى ساعد و على منصور، شاه براى مقابله بابيدارى و يكپارچگى مردم، سپهبد رزمآرا را كه فردى ديكتاتور وحامى منافع انگلستان بود، به نخستوزيرى منصوب كرد. او باتلاش فراوان، سعى كرد تا قرارداد الحاقى «گس - گلشائيان» را بهتصويب برساند و در مجلس، صريحا به ملت ايران اهانت كرد واداره صنعت عظيم نفت، به وسيله ايران را غير ممكن دانست; ولى سرانجام، در 16 اسفند 1329 توسط خليل طهماسبى، عضو فدائيان اسلام، بهقتل رسيد و از صحنه سياست خارج شد . با كشته شدن رزمآرا اوضاع بهكلى عوض شد و مردم نيز باهدايتآيتالله كاشانى وهماهنگىبعضىازنمايندگان مجلس ، تظاهرات و اجتماعاتى در حمايت از ملى شدن صنعت نفتبرپاكردند. سرانجام، لايحه ملى شدن نفت در 29 اسفند 1329 درمجلس به تصويب رسيد.
نخست وزيرى دكتر مصدق
پساز قتل رزمآرا،حسيناعلاء،وزيردربار وقت،به نخستوزيرىرسيد ولى وى پس از مدت كوتاهى استعفا داد. در اين هنگام، باپيشنهاد جمالامامى، سركرده اكثريت مخالف جبهه ملى، دكترمصدق، نخست وزيرى را برعهده گرفت . مساله مهم در اينجا اعضاى كابينه دكتر مصدق است كهتعدادى از آنها در كابينه قبلى نيز شركت داشتند. در اين ميان،سرلشكر زاهدى،كه لودر كودتاى 28 مرداد ونقشى اساسى وتعيين كننده در آن داشت، بهعنوان وزير كشور و باقر كاظمى،بهعنوان وزير امور خارجه كه در يكى از كابينههاى سابق و دردروه رضاخان نيز همين سمت را برعهده داشت، معرفى شدند.
بعد از معرفى كابينه ، يكى از نمايندگان مجلس، درجلسه دوازده ارديبهشت 1330 چنينگفت: «... منموافقم بادكترمصدق ولى بااين وزراى فراماسون و قزاق كه در اين كابينه هست مخالفم. ماازدكترمصدق انتظار نداشتيم وزير فراماسون و قزاق بياورد... من باوزير كشورى كه نظامى باشد مخالفم، با ديكتاتورى مخالفم»
آيتاللهكاشانى، دست دكترمصدق را درانتخاباعضاء كابينهاش،كاملا بازگذاشت وهيچگونهتوصيهاى نيز نكرد. اين مطلب را طىاطلاعيهاى قبل از معرفى كابينه اعلام نمود. در اين دوره(ارديبهشت 1330 تا مرداد 1331) آيتاللهكاشانى، بارهاحمايتخود رااز دولت دكترمصدق اعلام داشت و براى مقابلهبا مشكلات و كارشكنيهاى داخلى و خارجى، تظاهرات وسخنرانيهايى برپا مىشد. با پيامها و اعلاميههاى آيتاللهكاشانى، نقشهها و توطئههاى عدهاى كه درصدد ايجاد اختلافاتمذهبى، بين شيعه و سنى و يا با پيشنهاد اخراج زنان از ادارات، درصدد اخلال و آشوب بودند، خنثى شد; حتى وقتى كهانگلستان،دولت دكترمصدق را تهديدبه حمله نظامى كرد، ايشانبا شجاعت، خطاب به خبرنگاران خارجى فرمودند: اگر اين كارصورت گيرد، حكم جهاد مىدهم. زمانى كه كاركنان صنعت نفتبا تحريك تودهايها و ديگر توطئهگران داخلى و خارجىاعتصاب كردهبودند، آيتالله كاشانى با اعلاميههايى آنها را بههمكارى و اتحاد دعوت كردند و هنگامى كه دكتر مصدق بهانتشار اوراق قرضه ملى دست زد، آيتالله كاشانى خريد آنها ويارى دولت را يك امر واجب شرعى، اعلام كرد.